سرویس جهان مشرق - شورای آتلانتیک در جدیدترین گزارش خود پیرامون ایران، «ارزیابی راهبردی برنامه جامع موشکی ایران» را منتشر کرده است. نویسنده این گزارش، بلال صعب، مدیر پروژه امنیت و صلح خاورمیانه در مرکز مطالعات امنیت بینالمللی با نام Brent Scowcroft است و در کنار او، میشل اِلِمان، کارشناس دفاع موشکی در مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی در نگارش این اثر سهیم بوده است.
مقدمه
درآمد این گزارش را زلمای خلیلزاد، نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل و سفیر این کشور در افغانستان و عراق نوشته است.
وی تحولات جنگ ایران و عراق را نخستین انگیزه تهران برای پیشبرد برنامه موشکی مستقل عنوان کرده و اینکه قدرت بهرهگیری مستقل از موشکها برای تخریب اهداف خاص در کنار وجود گروههای همپیمان مانند حزب آلله، مزیت ویژهای به ایران در منطقه داده که به زعم او در مسیر جنگ فرقهای از سویی و دستیابی به هژمونی منطقهای از سوی دیگر از آن بهره میگیرد.
خلیلزاد مدعی شده ایران قصد دارد برد موشکهای خود را تا اهداف مشخص در اروپا و ایالات متحده افزایش دهد.
محورهای گزارش
بدنه گزارش به چند موضوع اصلی برداخته است:
* نیات ایران در حوزه نظامی (بینالمللی و منطقهای) در مقایسه با توانمندیهای فعلی
* دلیل پیشبرد برنامه موشکی از سوی جمهوری اسلامی از زمان جنگ با عراق
* تلاشهای جدید ایران برای افزایش دقت موشکها
* تغییر در دکترین نظامی ایران از افزایش برد به افزایش دقت موشکها و از افزایش بازدارندگی دفاعی به توانمندی تهاجمی
* بررسی چند احتمال نظامی در مورد حملات ایران به کشورهای منطقه
* لزوم یکپارچهسازی دفاع موشکی علیه ایران از سوی اعضای شورای همکاری خلیج فارس
نویسندگان تلاش میکنند طی این گزارش، ایران را به عنوان یک تهدید نظامی نسبت به ایالات متحده و متحدان منطقهای آن معرفی کنند و واشنگتن را قانع کنند پس از برجام، محدودسازی برنامه متعارف موشکی ایران را در دستور کار خود قرار دهد.
آنها با بررسی نقاط قوت ایران و نقاط ضعف کشورهای منطقه، به سیاستگذاران واشنگتن پیشنهاد میدهند مقدمات یکپارچهسازی سامانههای دفاعی و امنیتی کشورهای خلیج فارس را فراهم کند و الا باید کمتر از 10 سال دیگر منتظر حملات ایران به اهداف خاص در منطقه باشند، حملاتی که هم ایران را در دستیابی به جایگاه هژمونی منطقهای یاری میدهد و هم با توجه به عدم تلافی نظامی از سوی واشنگتن، هزینه حضور ناوگان آمریکایی در منطقه را افزایش میدهد.
برخی نکات کلیدی در گزارش صعب و المان
ادعاهای گزارش که در مورد صحت آن اظهارنظری نمیکنیم، عبارت است از:
* آمریکا به سه دلیل نگرانی بیشتری از برنامه هستهای ایران داشته، تا برنامه موشکی: حضور بازدارنده واشنگتن در خلیج فارس، برتری نظامی تجهیزات واشنگتن و متحدان منطقهای آن نسبت به ایران، نرسیدن برد موشکها تا ایالات متحده. اما این سه دلیل با تلاشهای ایران به تدریج کمرنگ میشود و طبیعتاً واشنگتن مجبور میشود با برنامه موشکی ایران به عنوان یک تهدید جدی برخورد کند.
* ایران سرمایهگذاری زیادی برای شتاببخشیدن به پیشبرد برنامه موشکی خود انجام داده است. این بدان معنا است که به زودی دقت هدفگیری و برد آنها افزایش یافته و دست ایران در گزینههای نظامی بازتر میشود.
* پیشرفت برنامه موشکی ایران یکی از مهمترین مؤلفههای تصمیمسازی واشنگتن برای آینده منطقه است، زیرا نیات جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی، تجدیدنظرطلبانه و در عرصه منطقهای توسعهطلبانه است.
* ایران نهایت تلاش خود را برای استفاده از نقاط ضعف متحدان واشنگتن در منطقه و افزایش هزینه حضور نظامی ایالات متحده در منطقه انجام میدهد.
* اگر چه تسلیحات موشکی ایران، متعارف است، اما تکمیلکننده توانمندیهای ایران در جنگ نامتوازن است.
* ایران پس از پایان جنگ، کره شمالی را برای خرید نیازهای فوری و چین را برای دستیابی به فناوریهای نظامی در بلندمدت در نظر گرفت. اولین خریدهای ایران، توانمندی هدفگیری همسایگان را در اختیار این کشور قرار داد و شهاب 3 و قدر در دهه 2000 میلادی برد موشکهای ایران را تا 1600 کیلومتر افزایش داد.
در جدولی که نویسندگان به نقل از گزارش دیگری آوردهاند، ستونها (به ترتیب از چپ) نام موشک، معنای آن، نوع سوخت، برد و حداکثر وزن کلاهک را نمایش میدهد
* توانمندیهای فضایی ایران در ساخت پرتابگرهای سفیر و سیمرغ ممکن است در برنامه موشکهای بالستیک به کار گرفته شود.
* ایران همچنان قادر به تولید مستقل سوخت مایع برای موشکها نیست اما اینکه همچنان در حال بهبود موشک سجیل 2 است، نشان از عزم راسخ ایران برای بومیسازی توانمندیهای نظامی است.
* یکی از بزرگترین نقاط ضعف برنامه موشکی ایران، دفت هدفگیری است. برای مثال، شهاب یک 800 تا 1000 متر خطا در هدفگیری دارد. فاتح 110 که دارای سامانه هدایتشونده است، حداکثر در برد 40 کیلومتر میتواند به خوبی عمل کند و فاتح 313 نیز تنها در صورت شلیک از جزایر ممکن است به قطر، بحرین، عربستان و شهرهای کلیدی امارات متحده عربی اصابت کند.
* خطای هدفگیری در موشکهای ایران از طریق بررسی تصاویر ماهوارهای از آزمایش موشکی یا رزمایشها اندازهگیری شده است.
* تولید موشک ضدکشتی خلیج فارس و سامانه ضدرادار هرمز نشان میدهد ایران بر افزایش دقت موشکهای خود پافشاری میکند، اما بعید است ایران بتواند خطای هدفگیری موشکهای کوتاهبرد خود را تا پیش از سال 2020 میلادی به کمتر از 200 متر برساند. در مورد موشکهای میانبرد این تلاشها احتمالاً تا 2025 میلادی به نتیجه نخواهد رسید.
* به نظر میرسد ایران به جای افزایش برد موشکها که در دهههای گذشته پیگیری شده است، افزاش دقت آنها را در دستور کار خود قرار داده است. پیشتر ایران دشمنان دوردست خود را تهدید میکرد و شهرهای مهم را هدف قرار خواهد داد، اما در صورت بهبود دقت موشکها اهداف نظامی را از کار خواهد انداخت. این میتواند رویکرد دفاعی ایران را به رویکرد تهاجمی تغییر دهد.
* موشکهای کوتاهمدت و میانمدت ایران در صورت افزایش دقت هدفگیری قادر است تمام بنادر کلیدی را که در خلیج فارس به قدرتهای خارجی سرویس میدهد، هدف قرار دهد در حالی که موشکهای ضدکشتی اساساً راه را برای ورود ناوگان دریایی خارجی به خلیج فارس خواهد بست.
* حضور قدرتهای خارجی در منطقه مانع از حملات محدود ایران به اهداف منطقهای در صورت افزایش دقت موشکها نخواهد شد، چون تهران میداند واشنگتن با توجه به عدم پیمان نظامی رسمی با بسیاری از کشورهای منطقه، لزوماً دست به تلافی نظامی نخواهد زد، حتی اگر هدف موشکهای ایرانی، سامانه دفاع موشکی ریاض بوده باشد. البته ممکن است واشنگتن تصمیم بگیرد هماهنگی دولتهای مورد هدف را برای اقدام متقابل علیه ایران بر عهده گیرد.
* هدف ایران در صورت انجام حملات محدود علیه اهداف خاص منطقهای، بیش از ضربهزدن به دول متخاصم، ارزیابی میزان قاطعیت واشنگتن و میزان همبستگی اعضای شورای همکاری خلیج فارس خواهد بود. در یک سناریوی محتمل دیگر، ممکن است تهران بخواهد با ایجاد بیثباتی در کشور هدف، نیروهای وابسته به خود را برای انجام کودتا یا مانند آن بکار گیرد.
* کشورهای حاشیه خلیج فارس تنها در صورت یکپارچهسازی توان موشکی و دفاعی خود میتوانند احتمال حملات محدود از سوی ایران را کاهش داده یا در صورت وقوع چنین حملاتی، آسیبپذیری آنها را در ساعات اولیه کاهش دهند. دستیابی به این هدف تنها با افزایش روابط سیاسی و به اشتراکگذاری دادههای امنیتی و سامانههای دیدهبانی میان متحدان منطقهای واشنگتن میسر خواهد بود و از ایالات متحده برنمیآید.
* اولین گام در رسیدن به این هدف، برگزاری مانورهای مشترک با مشارکت ایالات متحده بر اساس سناریوهای مشخص از حملات ایران است. اما پیش از آن سیاستمداران و اندیشکدهها باید در مورد تهدید ایران به یک برداشت مشترک دست یابند. مانع بزرگ در این مسیر، بیاعتمادی موجود میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس است.
جمعبندی گزارش شورای آتلانتیک
نویسندگان نهایتاً اشاره میکنند با حضور قدرتهای خارجی در منطقه، از طرفی احتمال حملات منطقهای ایران کاسته میشود اما از سوی دیگر، دول منطقه خیالشان راحت شده و دیگر ضرورتی برای یکپارچهسازی دفاع موشکی خود نمیبینند که این خود زمینهساز افزایش تهدید تهران است. آنها اضافه میکنند این حضور لزوماً به افزایش ثبات در منطقه نخواهد انجامید، به ویژه با درنظرگرفتن کاهش تمایل واشنگتن به مداخله نظامی، افزایش تمایل روسیه و چین به دخالت در امور منطقه و دست آخر، تغییر نسل در سران دول منطقه.
صعب و المان دست آخر اشاره میکنند در چنین شرایطی و در فضای حاکم بر سالهای پسابرجام، بازی ایران با واشنگتن و ایجاد معما برای تصمیمسازان و سیاستگذاران ایالات متحده از طریق بکارگیری توان موشکی خود امر دور از انتظاری نیست.